••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

مطالب ادبی

 سلیم و میترا

از نظامی گنجوی و شاهنامه فردوسی و امیر خسرو دهلوی و خواجوی کرمانی

سلیم جواهری که با همسرش زندگی می‌کند، پدر خویش را از دست می‌دهد و به بیچارگی می‌افتد. به ناچار از نزد همسر و خانه مهاجرت کرده و ابتدا به حج می‌رود. سپس به دست رومیان اسیر می‌شود. پس از مدت‌ها سرگردانی در جزیره گاو دریایی، جزیره بوزینه‌ها و جزیره دوالپایان به سرزمین پریان می‌رسد. از غار دیو آدمخوار جان به سلامت در می‌برد و به دیار خود بازمی‌گردد؛ ولی حجاج یوسف او را به زندان می‌افکند.حجاج یوسف سلیم را وادار می‌کند تا قصه‌ای بگوید که هم حجاج را بخنداند و هم او را به گریه وادارد. چرا که درمان بیماری حجاج در گرو شنیدن چنین قصه‌ای است. اگر سلیم نتواند چنین قصه‌ای بگوید ناگزیر اعدام می‌شود.


شعر

ای چهرهٔ زیبای تو رشک بتان آذری
هر چند وصفت می‌کنم در حسن از آن زیباتری
هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر
حوری ندانم ای پسر فرزند آدم یا پری؟
آفاق را گردیده‌ام مهر بتان ورزیده‌ام
بسیار خوبان دیده‌ام اما تو چیز دیگری
ای راحت و آرام جان با روی چون سرو روان
زینسان مرو دامنکشان کارام جانم می‌بری
عزم تماشا کرده‌ای آهنگ صحرا کرده‌ای
جان ودل ما برده‌ای اینست رسم دلبری
عالم همه یغمای تو خلقی همه شیدای تو
آن نرگس رعنای تو آورده کیش کافری
خسرو غریبست و گدا افتاده در شهر شما
باشد که از بهر خدا سوی غریبان بنگری
 
 
 
 
 
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا     
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع      
من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز      
بلبل روی سیه مانده ز گلزار جدا
ای مرا در ته هر موی به زلفت بندی          
چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا
دیده از بهر تو خونبار شد، ای مردم چشم            
مردمی کن، مشو از دیده خونبار جدا
نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این         
مانده چون دیده ازان نعمت دیدار جدا
دیده صد رخنه شد از بهر تو، خاکی ز رهت           
زود برگیر و بکن رخنه دیوار جدا
می دهم جان مرو از من، وگرت باور نیست           
پیش ازان خواهی، بستان و نگهدار جدا
حسن تو دیر نپاید چو ز خسرو رفتی              
گل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا
 
 
 
امیر خسرو دهلوی
 
 
+ نوشته شده در شنبه 9 اسفند 1399برچسب:شعر,امیر خسرو دهلوی,بسیار خوبان دید هام,اما تو چیز دیگری,, ساعت 21:36 توسط آزاده یاسینی